محل تبلیغات شما



تو عمرم این جورادم ها رو ندیده بودم. خیلی سخته خدا از ظهر اذان نگفته رفته و یه کلمه هم نگفت کجا میره یا اصلا نمیاد. دارم از گشنگی میمیرم. اما عمرن چیزی بخورم. خدایا من شوهر کردم یا زن گرفتم؟ خودم باید خرج خودم رو بدم؟ خنده داره به خدا. اولین مراسمی بود که بعد عروسیمون نه کلاا تو این یک سال تو طایفه قربتیش رفتم. ارایشگاه رو خودم حساب کردم. رنگ موهام رو خودم جساب کردم. لباسمم مامانم برام خرید.
حوصله نوشتن ندارم. اما این رو به رسم هر سالم میگذارم سالروز زمینی شدنم به لطف و عنایت خدای احد و واحد مبارک. امسال که مصادف بود با احیای دوم و شب شهادت اقای عشق مولی الموحدین حیدر کرار ع که متاسفانه به اجبار باید مادرشوهر رو میبردیم باغ ما ماشاء الله خیلی پرو هستند /.دلم نمیخواست برم چون این ایم های مذهبی برای من خیلی مهمه و باید حفظ حرمت کنم. زوری رفتم و نباید مخالفتی میشد. وگرنه اوقات تلخی بود بگذریم که اونجا چه قدر داغون بودم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

باصفاترین بهترین معلم دنیا:)